? «خودآزاری رسانهای!» (۱)
? عباس عبدی (روزنامهنگار)
▪️چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ در حالي كه توجه مردم به افزايش قيمتها و يا احتمالاً كمبود موقتی برخي از كالاها است، به يكباره خبر بريدن گوش يك كودك كار و نيز خودسوزی يك نفر در پاركشهر فضای خبری و رسانهای را به تصرف خود در میآورد، و به نوعی ذهنيت جامعه را به خود مشغول میكند.
▪️امروز در جلسهای شركت كردم برای اظهار نظر نسبت به طرح پژوهشی پیشنهادی سواد رسانهای. منظور از سواد رسانهای به طور خلاصه و البته تقریبی اين است كه مهارت استفاده از رسانه را داشته باشیم و این که چگونه از رسانهها استفاده كنيم كه دچار فريبخوردگی يا سوءبرداشت نشويم. در آنجا اقرار كردم كه عليرغم بیاعتمادی خودم به مطالب فضاي مجازی و اينكه در پذيرش هر خبر يا مطلب نهايت احتياط را میكنم، ولی باز هم بارها شده است كه تحت تأثير خبر يا مطلب ساختگی و يا نيمه حقيقی قرار گرفتهام.
▪️همچنین معتقدم كه بسياري از مردم علیرغم بیاعتمادي آنان به اين رسانهها، با طيب خاطر اخبار و مطالب آن را میپذيرند و حتی اگر هم متوجه شوند كه آنها درست نيست به گونه ديگری آن را تفسير و توجيه میكنند.
شايد به كار بردن اين تعبير قدری تند باشد، ولی واقعيت اين است كه ما دچار نوعي از مازوخيسم خبری و رسانهای شدهايم. دچار نوعی خودآزاری خبری و خودویرانگری شدهايم.
▪️خودمان را در معرض انواع و اقسام اخبار راست و دروغ قرار میدهيم كه فاقد هرگونه ارزيابي قبلی است. كافي است فیلمی را ببينيم که كسی در حال سوختن است، ديگر كاری به علت و منطق و… كار او نداريم، بايد ناراحت و عصبانی شويم و به اولين كسی كه اتهام متوجه اوست لعن و ناسزا بگوييم. حتماً بايد به اين گونه رویدادها و مسايل حساس بود و ابراز همدردي كرد ولی اين امر متفاوت از آن است كه درباره خبر داوری يا پيشداوری نيز بنماييم. يا هنگامي كه ميشنويم گوش يك كودك كار بريده شده است، بلافاصله بدترين شكل ماجرا را تصور میکنیم و به محكوم كردن هر كس كه دم دستمان باشد برميآييم، در حالي كه اين رويداد ميتواند ساختگي يا با اهداف مادی و حتی سياسی رخ دهد. همچنان که چنین بوده است. یا حداقل این که مشکوک است.
▪️هميشه فرصت داريم كه داوری كنيم، ولي اگر فوری داوری كرديم، خلاص شدن از اين داوری خيلی سخت است. چند سال پيش يك كارگر زباله جمعكن را چند مأمور پيمانكاری شهرداری جلوی فرزند آن فرد او را كشتند. به طور قطع اتفاقی تأسفبار بود ولی آيا هيچ كس متوجه پايان ماجرا شد؟ آيا هيچكدام از ما و يا حتي شهرداری وقت، مسئوليتپذيری از خود نشان دادند كه چرا اين اتفاق رخ داده است؟ آن هم هنگامی که موضوع قتل يك انسان در ميان بود، حالا چگونه است كه خودمان را به راحتی تسليم امواج رسانهای میكنيم، پيش از آنكه از كمّ و كيف ماجرا مطلع شويم؟ فردا هم فراموش کرده و دنبال سوژه دیگری خواهیم رفت.
▪️اين پدیده نامبارک و مهمي است كه در جامعه ايران رخ داده است. ما به محاصره رسانهها در آمدهايم. رسانههايی كه فاقد مسئوليت اجتماعی كافی هستند. رسانههايی كه هر خبر درست و نادرستی را بازتاب میدهند، بدون آنكه تعهدی نسبت به ابعاد مطلب منتشره داشته باشند. رسانههايی كه هدف آنها فقط ديده شدن است. رفتار ما است که چنین شلختگی خبری را دامن زده است. حتی كساني كه ميخواهند حرف و نظری را بگويند برای شنيده شدن حرفشان ترجيح میدهند كه آن را با چند كلمه و جمله تند و ناسزا تركيب كنند تا شنيده شود. ما خودمان را به امواج خبری رسانههايی دادهايم كه ما را به هر جايی میبرند جز به ساحل حقيقت و آرامش.
#سواد_رسانهای
?منبع: روزنامه اعتماد (۱۵ شهریور ۹۷)
? کانال تلگرام “رسانآ"؛ جایی برای نگاه دقیقتر و درست به رسانه و جایگاه آن در زندگیهای جدید
???
@resan_a